اول برو خودت را تربیت کن
اوّل برو خودت را تربيت کن
آيت الله آقا مجتبي تهراني(ره)
اولين شرط مربي
کساني که ميخواهند در جامعه و در هر محيطي به عنوان مربّي، آموزش دهنده و تربيت کننده باشند و ميخواهند غير را تربيت کنند، بايد داراي شرايطي باشند. اوّلين شرط و اساسيترين شرط نسبت به آنها اين است که آنها بايد خود ساخته باشند تا بتوانند ديگران را بسازند. ما در رواياتمان تحت عناوين مختلفي اين معنا را داريم که انسان ابتدا بايد خودش و بعد ديگران را تربيت کند. کسي که خودش را نساخته و تربيت نکرده است، اگر بخواهد ديگري را تربيت کند، نه تنها فايده ندارد، بلکه گاهي اثر عکس هم دارد. من قبلاً به اينها اشاره کردهام. کسي که خودش مؤدّب به آداب شرع و عقل نيست، نميتواند ديگري را مؤدّب به آداب شرع و عقل کند.
مقدم داشتن تربيت خود بر ديگران
در روايتي از علي(علیه السلام) است که حضرت فرمود:«أفضل الأدب ما بدأت به نفسك؛[1] با فضيلتترين تربيتها اين است که از خودت شروع کني». اوّل برو خودت را تربيت کن! اگر توانستي به سراغ ديگران برو! چون فضيلت اين، بيشتر است.
حضرت در جملهاي ديگر ميفرمايد:«عَجِبْتُ لِمَنْ يَتَصَدَّى لِصَلَاحِ النَّاسِ وَ نَفْسُهُ أَشَدُّ شَيْءٍ فَسَاداً؛[2] در شگفتم از کسي که ميخواهد زمام تربيت مردم را به دست گيرد و حال اين که نفس خودش از نظر فساد و خرابي بدترين چيز است». اوّل برو خودت را آباد کن! نميخواهد ديگري را آباد کني!
باز در روايت ديگري از علي(علیه السلام) داريم که فرمود:«من ساس نفسه أدرك السياسة»؛[3] کسي که خودش را ساخته است، ميتواند جامعه را بسازد و زمام امور جامعه را به دست بگيرد. سياست تدبير جامعه و سازندگي در سطح کلان است.
اينکه ما ميگوييم «اوّل برو خودت را تربيت کن» در جميع ابعاد وجودي به خصوص در بُعد نفساني است، چون ما بُعد قلبي و بُعد عقلاني هم داريم. انشاءالله بعداً وارد اين مسائل ميشويم. من الآن بحث را بر بُعد نفساني، يعني در رابطه با نفس که يک مجموعه از شهوت، غضب و وهم است، متمرکز ميکنم. انساني که ميخواهد نسبت به غير مربّيگري کند، بايد ابتدا خودش را ساخته باشد تا بتواند مربّي ديگري شود. در هر محيطي که باشد، فرقي نميکند.
تربيت، سرلوحه دعوت انبياي الهي
از استادم حضرت امام خميني (ره) جملاتي را برايتان نقل ميکنم. ايشان در رابطه با تأديب نفس، در باب نفوس ميفرمايد:«آنچه که سرلوحه دعوت انبياي عظام است، تأديب نفوس و تحديد هواهاي نفسانيه و روش رفتاري دادن به شهوت، غضب و وهم انسانها است». يعني انبياء مرزبنديهاي الهيه را براي إعمال غضب و شهوت، بيان ميکنند و ميگويند: «انسانها بايد بر طبق آن مرزبنديها تربيت شوند».
بعد ايشان ميفرمايد که بعضيها گمان کردند که دعوت نبي اکرم(صلی الله و علیه و آله) دو جنبه دارد؛ دعوت به دنيا و دعوت به آخرت؛ دنيايي و اخروي به طور مطلق. به تعبير ايشان چه بسا بعضي هم اين را کمال نبوّت فرض کردند. ميفرمايد: «اينها اصلاً از ديانت بيخبر هستند، نميفهمند دين يعني چه»!
ببينيد ايشان چهقدر محکم ميفرمايد! بعد از اين ميفرمايد: «دعوت به دنيا، از مقصد انبيا به کلي خارج است». جهت هم اين است که حسّ شهوت و غضب و به تعبير ايشان شيطان باطني و ظاهري براي دعوت به دنيا کفايت ميکند. آن کسي که دارد ميرود، ديگر «هول دادن» ندارد. دعوت به دنيا، احتياجي به قرآن و نبي ندارد؛ همان شهوت و غضب کافي است. پس انبيا براي چه آمدند؟ ايشان آمدند که مخلوقات را تربيت کنند.
کلام اميرالمؤمنين در مورد تربيت نفس
اين مطالبي که ايشان گفتند، متّخذ از معارف ما است، حالا من روايتي را از علي(علیه السلام) مطرح ميکنم؛ دارد که حضرت فرمود:«النَّفْسُ مَجْبُولَةٌ عَلَى سُوءِ الْأَدَبِ» نفس از نظر دروني، به قول ما جبلّت و ساختارش، بر سوء ادب و بيتربيتي استوار است «وَ الْعَبْدُ مَأْمُورٌ بِمُلَازَمَةِ حُسْنِ الْأَدَبِ» و بنده هم از ناحيه خداوند مأمور است که نفس خود را خوب تربيت کند «وَ النَّفْسُ تَجْرِي بِطَبْعِهَا فِي مَيْدَانِ الْمُخَالَفَةِ» شهوت، غضب و وهم ميخواهند به طور گسترده عمل کنند، يعني هم از فرمان الهي و هم از فرمان عبد سرپيچي کنند، «وَ الْعَبْدُ يَجْهَدُ بِرَدِّهَا عَنْ سُوءِ الْمُطَالَبَةِ»، درحالي که بنده مأمور است، نفسش را از خواستههاي زشتي که دارد، باز دارد. «فَمَتَى أَطْلَقَ عِنَانَهَا فَهُوَ شَرِيكٌ فِي فَسَادِهَا»، پس هر کس که مهار شهوت و غضب و وهم را رها کند، در فساد آنها شريک است. «وَ مَنْ أَعَانَ نَفْسَهُ فِي هَوَى نَفْسِهِ فَقَدْ أَشْرَكَ نَفْسَهُ فِي قَتْلِ نَفْسِهِ»[4] و هر کس که به نفس، در خواستههايش کمک کند و هر چه که شهوت، غضب و وهم او ميخواهد، به آنها بدهد، در خودکشياش شرکت کرده است، يعني خود کشي کرده است.
استاد ما ميفرمايد: «نه تنها کار انبيا دعوت به دنيا نيست، بلکه تمام تلاش آنها براي بازداشتن از دعوت نفس، يعني بيبند و باري شهوت و غضب و شيطان باطني است». تعبير ايشان که يک تعبير علمي است، اين است: «مأموريت انبيا اين است که تقييد اطلاق شهوت و غضب کنند و تحديد موارد منافع دنيايي کنند. اين طور نيست که هر جا نفس خواست، سر کند و هر جا که نخواست رو برگرداند».
لذا علي(علیه السلام) در روايتي ميفرمايد: «ضبط النفس عند الرغب و الرهب من أفضل الأدب»[5] آنجايي که شهوتت راغب است و آنجايي که ميخواهد از خوبي رو برگرداند، مهارش را در دستت بگير! اين عمل از بهترين تربيتها است.
[1] . غررالحكم، ص247.
[2] . مستدركالوسائل، ج11، ص315.
[3] . غررالحكم، ص331.
[4] . مستدركالوسائل، ج11، ص137.
[5] . غررالحكم، ص238