حجب وحیای دختر ایرونی

حجب و حیای دختران ایرانی

حجاب دخترم

ارسال شده در 15 شهریور 1395 توسط یاسین در بدون موضوع

دختران را از چه سنی نسبت به چادر سر کردن و همچنین خواندن نماز تشویق کنیم تا آنها قبول کنند و دلسرد نشوند؟

مشاور: عطاریان - مرکز مشاوره تبیان
حجاب

به طور کلی آموزش جریان حجاب امری آهسته و پیوسته است یعنی از ابتدای تولد نوزاد دختر باید این مساله کم کم به وی آموزش داده شود تا پوشش مناسب داشته باشد، با روسری آشنا شود، هر از گاهی از چادر استفاده کند و همین طور که بزرگ می شود به سن تکلیف رسید و مادر احساس کرد که فرزندش آمادگی پذیرش کامل چادر را دارد، زمان استفاده از چادر است.

البته این توصیه ها را هم حتما اجرایی کنید:

صحبت ها و انگیزه های داشتن حجاب را از 5 و 6 سالگی شروع کنید. برای او تشریح کنید که یک دختر، با حجاب بسیار زیبا می شود، همه به او احترام می گذارند، با حجاب از بدی ها دور می شود و …در این سنین کودکان در برابر حوادث و رفتار دیگران تاثیر پذیرترند، حجاب شرعی مادر، خاله، عمه و خانم های نزدیک به کودک و دوستانی که با آن ها روابط نزدیک داریم می تواند زمینه را برای محجبه بودن دختران فراهم کند.

 

ضمن اینکه:

- در ابتدا سعی کنید خودتان نسبت به حجاب و عفاف حساسیت خاصی داشته باشید. با هر کسی(افراد بد حجاب و بی بند و بار نسبت به مسائل دینی) رفت و آمد نداشته باشید و طوری رفتار کنید تا کودک بدی ارتباط با این دسته از افراد را درک کند و نیز الگو بگیرد.

- خودتان هم پایبند به حجاب باشید. حتی در لحظاتی که نگه داشتن آن واقعا سخت است. در مسافرت، کارهای سخت، کارهای اداری، حرکات ورزشی و خلاصه همیشه حجاب را فراموش نکرده و کودک خود در انگیزه خود برای داشتن حجاب توجیه کنید.

 - به کودک هدیه حجاب بدهید. یکی از روش های تشویق، دادن پاداش است به طوری که روانشناسان بر این باورند که تقویت های بیرونی مانند جایزه موجب ایجاد تقویت های درونی مانند میل به داشتن حجاب خواهد شد. بر این اساس برای رعایت حجاب فرزندتان هدیه های هر چند کوچک اما مستمر تهیه کنید.

صحبت ها و انگیزه های داشتن حجاب را از 5 و 6 سالگی شروع کنید. برای او تشریح کنید که یک دختر، با حجاب بسیار زیبا می شود، همه به او احترام می گذارند، با حجاب از بدی ها دور می شود و …در این سنین کودکان در برابر حوادث و رفتار دیگران تاثیر پذیرترند، حجاب شرعی مادر، خاله، عمه و خانم های نزدیک به کودک و دوستانی که با آن ها روابط نزدیک داریم می تواند زمینه را برای محجبه بودن دختران فراهم کند.

 - حجاب را برای کودک تبدیل به عادت کنید. عادت دادن کودک به حجاب بسیارمهم است؛ ما نمی توانیم حجاب را به صورت فشرده اعمال کنیم؛ ملایمت و لطافت و عادت دادن او بسیار اهمیت دارد. 

- از 3 سالگی تربیت آموزه های دینی و داشتن حجاب را رسمی کنید. در ابتدا برای او چادری تهیه کنید و او را برای داشتن چادر تشویق کنید. عبارات محبت آمیز بگویید و او را در آغوش کشیده و بگویید که بسیار خوشحالید که چنین فرزند با حجاب و با حیایی دارید. تشویق های خود را ادامه دهید و برای آن پایانی تصور نکنید. البته افراط و تفریط در این مورد هم مذموم است. فقط تدریج و استمرار را فرموش نکنید.

- به بزرگترها (پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها) بسپارید که کودک شما را برای داشتن حجاب تشویق کنند. گاه به او هدیه ای دهند و نیز در برابر همه فامیل به او احترام بخصوصی بگذارند و در برابر بی حجاب ها او را تکریم کرده و ترجیح دهند. به این صورت کودک می فهمد که همگان برای حجاب او ارزش قائل هستند نه فقط پدر و مادر. به این ترتیب کودک اعتماد به نفس بالایی کسب کرده و می فهمد که با حجابش برای همه عزیز است و با این اعتماد به نفس راه درست را از نادرست تشخیص داده و حجاب را انتخاب می کند.

  - مراقب حس زیبا دوستی او باشید. همزمان با تکلیف دختران، بلوغ جسمانی هم اتفاق می افتد. این امر او را درگیر ظاهرش خواهد کرد. براین اساس او بیشتر از گذشته به فکر نمایاندن زیبایی ها و پوشاندن بدشکلی های موقتی اش خواهد افتاد. والدین آگاه باید با تهیه لباس های زیبا و شاد و متفاوت با رنگ های متنوع و استفاده ازخلاقیت، میل به آراسته بودن او را درک کنند به طوری که موجبات محدودیت او را فراهم نکنند و آزادی و شور و شوق کودکی او را مدنظر قرار دهند. مثلا از انواع چادرهای رنگی آذین شده با تور و روبان یا مانتو های زیبا با دکمه های رنگارنگ استفاده کنند تا دختر بداند، حجاب زیبایی های او را کم نکرده است.

- هرسال با مراسم کوچکی جشن تکلیف رابرایش یاد آوری کنید. هر سال، روزجشن تکلیف کودکتان مراسمی کوچک به پا کنید چون آن روز تولدی دیگر است و به او یادآوری کنید درطول سالی که گذشت در چه زمینه هایی قوت یا ضعف داشته و قرار است چگونه باشد.
حتما با مشاوران مذهبی مشورت داشته باشید.

1 نظر »

عرفه

ارسال شده در 15 شهریور 1395 توسط یاسین در بدون موضوع
پوستر روز عرفه
1 نظر »

زیارت روز چهارشنبه

ارسال شده در 9 شهریور 1395 توسط یاسین در بدون موضوع

زیارت امام موسی کاظم، امام رضا، امام جواد و امام هادی علیهم السلام در روز چهارشنبه (دانلود متن، ترجمه و صوت)

نظر دهید »

اندروید دارید پس دان لود کن

ارسال شده در 9 شهریور 1395 توسط یاسین در بدون موضوع

نرم افزار اندرویدی آموزش نماز برای کودکان

منبرک های دلنشین

کتاب مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف)- ترجمه جلد سیزدهم از بحارالانوار

کتاب چهل داستان و چهل حدیث از امام جواد علیه السلام

 

نرم افزار اندرویدی زينبيه

حجاب در ادیان الهی (زرتشت یهود، مسیحیت و اسلام )

 

 

 



نظر دهید »

احْتَجَبْتُ وَاسْتَتَرْتُ وَاسْتَجَرْتُ وَ اعْتَصَمْتُ وَ تَحَصَّنْتُ

ارسال شده در 9 شهریور 1395 توسط یاسین در بدون موضوع

دعای حجاب امام جواد (ع)
در ذکر بعضی حرزها و دعاهای مختصر؛ اين حرزها و دعاها از كتاب «مهج الدعوات» و«مجتنى» كه هر دو از نوشته‏ هاى رضى الدين سيّد ابن طاووس هستند انتخاب شده‏ اند.

19. دعای حجاب حضرت امام محمد تقی (امام جواد) علیه السلام:

اَلْخالِقُ اَعْظَمُ مِنَ الْمَخْلُوقينَ وَ الرّازِقُ اَبْسَطُ يَداً مِنَ الْمَرْزُوقينَ

آفريننده بزرگتر از آفريدگان است، و روزى ‏دهنده دست بازتر از روزى‏ خورهاست،

وَ نارُاللَّهِ الْمُوصَدَةُ فى عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ تَكيدُ اَفْئِدَةَ الْمَرَدَةِ

و آتش دربسته خدا، در ستونهاى كشيده شده، دلهاى سركشان را آتش زند،

وَ تَرُدُّ كَيْدَ الْحَسَدَةِ بِالاَْقْسامِ بِالاَْحْكامِ بِالّلَوْحِ الْمَحْفُوظِ

و بدانديشى حسودان را بازگرداند، به سوگندها، به احكام، به لوح محفوظ،

وَالْحِجابِ الْمَضْرُوبِ بِعَرْشِ رَبِّنَا الْعَظيمِ

و پرده زده شده، به عرش عظيم پروردگار،

احْتَجَبْتُ وَاسْتَتَرْتُ وَاسْتَجَرْتُ وَ اعْتَصَمْتُ وَ تَحَصَّنْتُ

در پرده شدم، و خود را پوشاندم، و پناه جستم، و چنگ زدم، و پناهنده گشتم

بالَّمَّ وَ بِكهيَّعَّصَّ وَ بِطه وَ بِطسَّمَّ وَ بِحمَّ وَ بِحمَّعسَّقَّ وَ نوُنَّ وَ بِطسَّين

به الم به كهيعس، به طه، به طسم، به حم، به حمعسق، و نون، به طسين،

وَ بِقَّ وَالْقُرْآنِ الْمَجيدِ وَ اَنَّهُ لَقَسَمُ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظيمٌ وَاللَّهُ وَلِيّى وَ نِعْمَ الْوَكيلُ

و ق و قرآن مجيد، به درستى كه آن- اگر مى‏ دانستيد- سوگند بزرگى است و خدا سرپرست من است و نيكو وكيلى است.

نظر دهید »

مکان زندگی امام زمان عج کجاست؟

ارسال شده در 22 مرداد 1395 توسط یاسین در بدون موضوع

امام مهدى علیه السلام در کجا زندگى مى‌کند؟
از پرسش‌هاى مطرح شده در زمینه‌ی امام مهدى علیه السلام و غیبت ایشان این است که حضرتش در کجا زندگى می‌کند؟

پیش از پاسخ به این سؤال، لازم است این پرسش مطرح شود که خضر علیه السلام و سایر بزرگانى که مسلمانان بر اساس روایات، به تداوم حیات آنان ایمان دارند، در کجا زندگى مى‌کنند؟

در برخى کتاب‌هاى شیعه آمده است:
امام زمان علیه السلام در محلى به نام جزیره خضراء، زندگى مى‌کند و از ظاهر سخنان برخى از بزرگان علماى شیعه چنین برمى‌آید که با عقیده‌ی مذکور، موافق هستند، والله عالم.

ادّعاى واهى ابن تیمیه و ابن خلدون

در کلامى که از ابن تیمیه نقل شده، لوده گویى‌ها و اهانت‌هاى وى پیرامون این محور مى‌چرخید که شیعیان معتقدند امام زمان علیه السلام در سردابى واقع در شهر سامرّا از دیدگان، پنهان شده است. او می‌نویسد: «از دیگر حماقت‌هاى شیعه این‌که آنان براى مهدى منتظَر، جایگاه‌ها و اماکنى چند را قرار داده و در آن‌ها به انتظار او مى‌نشینند. سرداب سامرّا که به زعم شیعیان، محل غیبت مهدى منتظَر است از جمله این اماکن به شمار مى‌رود.
آنان گاهى چارپایى هم چون قاطر، اسب و… را در محوطه‌ی این سرداب مى‌گذارند تا منتظَر به هنگام ظهور بر آن سوار شود. در آغاز و پایان روز و دیگر اوقات، شخصى را مأمور مى‌کنند که در مقابل سرداب بایستد و از مهدى منتظَر، چنین درخواست ظهور کند: اى مولاى ما! ظهور کن، اى مولاى ما! ظهور کن.
شیعیان در این اماکن سلاح برمى‌کشند، در حالى که کسى در آن جا نیست تا با آنان بجنگند.»
ابن خلدون مغربى نیز همین حرف‌ها را تکرار مى کند و مى‌نویسد:
«شیعیان خیال مى‌کنند که دوازدهمین امام آن‌ها ـ یعنى محمّد بن حسن عسکرى که او را مهدى لقب داده‌اند ـ پس از آن که همراه مادرش بازداشت شد وارد سردابى واقع در خانه‌ی پدرى خود در حلّه شده و در آن جا رخ در نقاب غیبت کشیده است. او همان فردى است که در آخرالزمان ظهور مى‌کند و زمین را آکنده از عدل و داد مى‌سازد.
این باور شیعیان به حدیثى اشاره دارد که در کتاب ترمذى پیرامون مهدى آمده است. آنان تا همین لحظه، در انتظار ظهور مهدى هستند و از همین جهت او را منتظَر نام نهاده‌اند.
شیعیان هر شب پس از نماز مغرب کنارِ درِ این سرداب مى‌ایستند، مَرکبى را آماده مى‌کنند، نام مهدى را فریاد مى‌زنند و از او مى‌خواهند ظهور نماید، آنان با گسترش تاریکى هوا، متفرق شده و همین کار را به صورت پیوسته در شب‌هاى بعد نیز انجام مى‌دهند تا به عهد خود مبنى بر انتظار مهدى عمل کنند…».(1)
این دست سخنان، از جمله دروغ‌ها و افتراهایى است که علیه شیعه‌ی مظلوم، به کار گرفته مى‌شود تا جایى که یکى از دشمنان اهل بیت، قصیده‌اى را در همین زمینه، ساخته و پرداخته و آن را چنین آغاز کرده است:
أما آن للسّرداب أن یلد الّذی…؛
آیا گاه آن نرسیده است که سرداب، کسى را بزاید که… .

پاسخ عالمان شیعى

اى کاش این افراد لااقل به یک حدیث یا یک سخن از علماى شیعه استناد مى‌کردند و به وسیله‌ی آن، برخى ادّعاها و تهمت‌هاى خود را به اثبات مى‌رساندند.
بزرگان متأخّر و متقدّم شیعه با قاطعیت تمام، این تهمت‌ها را رد کرده‌اند که در ذیل به برخى سخنان آن ها اشاره مى‌رود:

شیخ اربلى رحمه الله مى‌نویسد:
«کسانى که به وجود امام عصر علیه السلام اعتقاد دارند ادّعا نمى‌کنند که ایشان در درون سرداب، زندگى مى‌کند، بلکه بر این باورند که امام عصر علیه السلام زنده است و به اقامت و جا به جایى در مناطق مختلف زمین، مى‌پردازد…».(2)

شیخ نورى طبرسى رحمه الله مى‌نویسد:
«ما هر چقدر تحقیق و تفحص کردیم، اثرى از صدق ادّعاهاى اینان نیافتیم و بالاتر این که در احادیث نیز هیچ نامى از سرداب به میان نیامده است».(3)

سید صدر رحمه الله مى‌نویسد:
«برخى گفته‌هاى تعدادى از عوام شیعه که بسیارى از خواص اهل سنّت، آن را به ما نسبت مى‌دهند، من هیچ سند و مدرکى دالّ بر اثبات این گفته‌ها پیدا نکردم».(4)

علاّمه شیخ عبدالحسین امینى رحمه الله در این باره مى‌نویسد:
«تهمت سرداب از همه‌ی تهمت هاى دیگر، اهانت بارتر است و هر چند پیش از او، برخى دیگر از علماى اهل سنّت نیز این تهمت را مطرح کرده‌اند، اما او بر شدّت تهمت افزوده و خران را نیز به اسبان اضافه نموده است.
وى ادّعا مى کند که شیعیان همه شب، این مراسم را انجام مى‌دهند و بیش از هزار سال است که بر آن پاى مى‌فشرند؛ در حالى که شیعیان به غایب بودن امام در سرداب، اعتقادى ندارند، نه خود، ایشان را در سرداب، مخفى کرده‌اند و نه خود حضرت از آن جا ظهور مى‌کند، بلکه اعتقاد برآمده از روایات شیعى این است که حضرت امام مهدى علیه السلام در مکه مکرمه و در برابر خانه‌ی خدا ظهور خواهند کرد.
هیچ کس مدّعى نیست که سرداب، محل غایب بودن آن نور الهى به شمار مى‌رود، بلکه سرداب مذکور، همان زیرزمین خانه‌ی ائمه در سامرّاست که به رسم آن روزگار براى در امان ماندن از گرماى شدید هوا، ساخته شده است.
سرداب مذکور تنها از آن جهت این همه ارج و منزلت یافته که به پیشوایان دین، تعلّق دارد و همانند سایر اتاق‌هاى این خانه ی مبارک، محل سکونت سه تن از ائمه‌ی شیعه بوده است. دیگر خانه‌ها نیز که متعلق به این پیشوایان و در صدر آنان متعلق به رسول خدا صلى الله علیه و آله باشد، در هر نقطه‌اى که باشد، مورد احترام شیعیان مى‌باشند. زیرا خداوند چنین اجازه داده و فرموده است:
«فی بُیُوت أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ)(5)؛ در خانه‌هایى که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آن‌ها رفعت یابد و نامش در آن‌ها یاد شود.»
اى کاش این دروغ بافان به نتیجه‌ی واحدى در مورد دروغ سرداب، دست مى‌یافتند تا نشانه‌هاى جعل و افترا در کلامشان ظاهر نمى‌شد و در دام رسوایى گرفتار نمى‌آمدند.
براى مثال ابن بطوطه در سفرنامه‌ی خود مى‌نویسد: سردابى که بدان اشاره رفت در حلّه قرار دارد.(6)
قرمانى در أخبار الدول مى‌نویسد: این سرداب در بغداد قرار دارد.
برخى دیگر نوشته‌اند: این سرداب در سامرّا قرار دارد.
قمیصى نیز که در دوران پس از افراد مذکور مى زیست از محل قرار گرفتن سرداب، چیزى نمى‌دانست و تنها براى پوشاندن عیب خود، از واژه ی سرداب، استفاده مى‌کرد… .
بنابراین، مشخص مى‌شود که سویدى و دیگران براى اثبات ادّعاى خود نتوانسته‌اند از اخبار و روایات و یا سخنان حتى یکى از علما، سندى براى گفته هاى خود بیابند، همان گونه که بزرگان حدیث شناس اهل سنّت و افرادى که به روایات و منابع روایى احاطه کامل دارند، نتوانسته اند سندى بیابند».(7)

سرداب سامرّا، بقعه‌ی مبارک

به نظر ما بلکه به عکس، بسیارى از علماى اهل سنّت همانند قاضى القضاة ابن خلّکان(8) و حافظ گنجى این مسأله را مسلّم دانسته‌اند، و از آن دفاع نموده و با ذکر برخى شواهد، صحّت آن را مورد تأکید قرار داده‌اند.(9)

خاطر نشان مى شود که سخنان علماى شیعه ـ که بدان اشاره رفت ـ با تکریم سرداب شهر سامرّا واقع در جوار مرقد امام هادى علیه السلام و امام حسن عسکرى علیه السلام هیچ تعارضى ندارد. چرا که این سرداب، بقعه‌ی مبارکى است که منزل اهل بیت پاک بوده و از همین روست که مؤمنان به زیارت آن مى‌شتابند.

پی‌نوشت‌ها:
1- مقدمه ابن خلدون: 352.
2- کشف الغمة فى معرفة الأئمة: 3 / 283.
3- کشف الأستار عن وجه الإمام الغائب عن الأبصار: 212.
4- المهدى علیه السلام: 155.
5- سوره‌ی نور: آیه ی 36.
6- سفرنامه‌ی ابن بطوطه: 2 / 198.
7- الغدیر فى الکتاب والسنة والأدب: 3 / 308.
8- وفیات الأعیان: 1 / 372.
9- البیان فى أخبار صاحب الزمان: (چاپ شده به همراه کفایة الطالب).

منبع:موعود آسمانی (پژوهشی در امامت حضرت امام مهدی علیه السلام از دیدگاه مسلمانان)، آیت الله سیّدعلی حسینی میلانی، قم: الحقایق، چاپ اول (1390)

 
کلمات کلیدی
ابن تیمیه ، ابن خلدون ، امام مهدى ، حضرت خضر ، جزیره خضراء ، امام زمان ، عقاید شیعه ، سرداب سامرّا ، مهدى منتظَر ، انتظار ظهور مهدى ، شیعیان

نظر دهید »

حضرت زهرا ع الگوی حضرت مهدی است

ارسال شده در 22 مرداد 1395 توسط یاسین در بدون موضوع

این‌که حضرت زهرا الگوى حضرت مهدى است یعنى چه؟
امام زمان علیه السلام در توقیعى به خط مبارک خود، بعد از دعا براى عافیت شیعیان از ضلالت و فتنه‌ها و درخواست روح یقین و عاقبت به خیرى آنها و تذکر به امورى چند مى‌فرماید:
«وفى ابنة رسول اللّه صلى الله علیه و آله لى اسوة حسنة؛ فاطمه دختر رسول خدا صلى الله علیه و آله براى من اسوه و الگویى نیکوست».(1)

در این که حضرت مهدى علیه السلام، کدام گفتار یا رفتار حضرت فاطمه علیها السلام را سرمشق خویش قرار داده اند، احتمالات فراوانى بیان شده است که در این‌جا به سه مورد آن اشاره مى‌کنیم:

1 - حضرت زهرا علیها السلام تا پایان عمر شریفش با هیچ حاکم ظالمى بیعت نکرد. حضرت مهدى علیه السلام هم بیعت هیچ سلطان ستمگرى را بر گردن ندارد.

2 - شان صدور این نامه این است که برخى از شیعیان، امامت ایشان را نپذیرفتند. حضرت در جواب عملکرد آنها فرمود:
«اگر مى‌توانستم و مجاز بودم آن‌چنان مى‌کردم که حق بر شما آشکار گردد به گونه‌اى که هیچ شکى بر شما باقى نماند، ولى مقتداى من حضرت زهرا علیها السلام است. ایشان با اینکه حق حکومت از حضرت على علیه السلام سلب شد، هیچ‌گاه براى باز گرداندن خلافت، از اسباب غیر عادى استفاده نکرد، من نیز از ایشان پیروى مى‌کنم وبراى احقاق حقّم در این دوران، راه هاى غیر عادى را نمى‌پیمایم».

3 - حضرت در پاسخ نامه فرموده‌ اند:
«اگر علاقه واشتیاق ما به هدایت ودستگیرى از شما نبود به سبب ظلم هایى که دیده ایم، از شما مردمان روى گردان مى شدیم».
امام، با اشاره به حضرت زهرا علیها السلام مى‌خواهد بفرماید: همان طورى که دشمنان به حضرت زهرا علیها السلام ازار واذیت روا داشتند و سکوتى که مسلمانان پیشه کردند، هیچ‌کدام سبب نشد که ایشان از دعا براى مسلمانان دست بکشند، بلکه دیگران را بر خود مقدم مى‌داشتند، من نیز این ظلم‌ها و انکارها را تحمل مى‌کنم واز دل سوزى ودعا وراهنمایى و… براى شما چیزى فرو نمى‌گذارم.

منبع: موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی‌اصغر رضوانی، نشر مسجد مقدس جمکران

 
کلمات کلیدی
امام زمان ، حضرت زهرا ، حضرت فاطمه ، الگو ، اسوه ، توقیع ، الگوی امام زمان

نظر دهید »

اول برو خودت را تربیت کن

ارسال شده در 22 مرداد 1395 توسط یاسین در بدون موضوع


 اوّل برو خودت را تربيت کن
آيت الله آقا مجتبي تهراني(ره)
 
اولين شرط مربي

کساني که مي‎خواهند در جامعه و در هر محيطي به عنوان مربّي، آموزش دهنده و تربيت کننده باشند و مي‎خواهند غير را تربيت کنند، بايد داراي شرايطي باشند. اوّلين شرط و اساسي‎ترين شرط نسبت به آنها اين است که آن‌ها بايد خود ساخته باشند تا بتوانند ديگران را بسازند. ما در رواياتمان تحت عناوين مختلفي اين معنا را داريم که انسان ابتدا بايد خودش و بعد ديگران را تربيت کند. کسي که خودش را نساخته و تربيت نکرده است، اگر بخواهد ديگري را تربيت کند، نه تنها فايده ندارد، بلکه گاهي اثر عکس هم دارد. من قبلاً به اينها اشاره کرده‎ام. کسي که خودش مؤدّب به آداب شرع و عقل نيست، نمي‎تواند ديگري را مؤدّب به آداب شرع و عقل کند.

مقدم داشتن تربيت خود بر ديگران

در روايتي از علي(علیه السلام) است که حضرت فرمود:«أفضل الأدب ما بدأت به نفسك؛[1] با فضيلت‎ترين تربيت‎ها اين است که از خودت شروع کني». اوّل برو خودت را تربيت کن! اگر توانستي به سراغ ديگران برو! چون فضيلت اين، بيشتر است.

حضرت در جمله‎اي ديگر مي‎فرمايد:«عَجِبْتُ لِمَنْ يَتَصَدَّى لِصَلَاحِ النَّاسِ وَ نَفْسُهُ أَشَدُّ شَيْ‏ءٍ فَسَاداً؛[2] در شگفتم از کسي که مي‎خواهد زمام تربيت مردم را به دست گيرد و حال اين که نفس خودش از نظر فساد و خرابي بدترين چيز است». اوّل برو خودت را آباد کن! نمي‎خواهد ديگري را آباد کني!

باز در روايت ديگري از علي(علیه السلام) داريم که فرمود:«من ساس نفسه أدرك السياسة»؛[3] کسي که خودش را ساخته است، مي‎تواند جامعه را بسازد و زمام امور جامعه را به دست بگيرد. سياست تدبير جامعه و سازندگي در سطح کلان است.

اينکه ما مي‎گوييم «اوّل برو خودت را تربيت کن» در جميع ابعاد وجودي به خصوص در بُعد نفساني است، چون ما بُعد قلبي و بُعد عقلاني هم داريم. ان‎شاءالله بعداً وارد اين مسائل مي‎شويم. من الآن بحث را بر بُعد نفساني، يعني در رابطه با نفس که يک مجموعه از شهوت، غضب و وهم است، متمرکز مي‎کنم. انساني که مي‎خواهد نسبت به غير مربّي‎گري کند، بايد ابتدا خودش را ساخته باشد تا بتواند مربّي ديگري شود. در هر محيطي که باشد، فرقي نمي‎کند.

تربيت، سرلوحه دعوت انبياي الهي

از استادم حضرت امام خميني (ره) جملاتي را برايتان نقل مي‎کنم. ايشان در رابطه با تأديب نفس، در باب نفوس مي‎فرمايد:«آنچه که سرلوحه دعوت انبياي عظام است، تأديب نفوس و تحديد هواهاي نفسانيه و روش رفتاري دادن به شهوت، غضب و وهم انسان‎ها است». يعني انبياء مرزبندي‎هاي الهيه را براي إعمال غضب و شهوت، بيان مي‎کنند و مي‎گويند: «انسان‎ها بايد بر طبق آن مرزبندي‎ها تربيت شوند».

بعد ايشان مي‎فرمايد که بعضي‎ها گمان کردند که دعوت نبي اکرم(صلی الله و علیه و آله) دو جنبه دارد؛ دعوت به دنيا و دعوت به آخرت؛ دنيايي و اخروي به طور مطلق. به تعبير ايشان چه بسا بعضي هم اين را کمال نبوّت فرض کردند. مي‎فرمايد: «اينها اصلاً از ديانت بي‏خبر هستند، نمي‎فهمند دين يعني چه»!

ببينيد ايشان چه‎قدر محکم مي‎فرمايد! بعد از اين مي‎فرمايد: «دعوت به دنيا، از مقصد انبيا به کلي خارج است». جهت هم اين است که حسّ شهوت و غضب و به تعبير ايشان شيطان باطني و ظاهري براي دعوت به دنيا کفايت مي‎کند. آن کسي که دارد مي‎رود، ديگر «هول دادن» ندارد. دعوت به دنيا، احتياجي به قرآن و نبي ندارد؛ همان شهوت و غضب کافي است. پس انبيا براي چه آمدند؟ ايشان آمدند که مخلوقات را تربيت کنند.

کلام اميرالمؤمنين در مورد تربيت نفس

اين مطالبي که ايشان گفتند، متّخذ از معارف ما است، حالا من روايتي را از علي(علیه السلام) مطرح مي‎کنم؛ دارد که حضرت فرمود:«النَّفْسُ مَجْبُولَةٌ عَلَى سُوءِ الْأَدَبِ» نفس از نظر دروني، به قول ما جبلّت و ساختارش، بر سوء ادب و بي‎تربيتي استوار است «وَ الْعَبْدُ مَأْمُورٌ بِمُلَازَمَةِ حُسْنِ الْأَدَبِ» و بنده هم از ناحيه خداوند مأمور است که نفس خود را خوب تربيت کند «وَ النَّفْسُ تَجْرِي بِطَبْعِهَا فِي مَيْدَانِ الْمُخَالَفَةِ» شهوت، غضب و وهم مي‎خواهند به طور گسترده عمل کنند، يعني هم از فرمان الهي و هم از فرمان عبد سرپيچي کنند، «وَ الْعَبْدُ يَجْهَدُ بِرَدِّهَا عَنْ سُوءِ الْمُطَالَبَةِ»، درحالي که بنده مأمور است، نفسش را از خواسته‎هاي زشتي که دارد، باز دارد. «فَمَتَى أَطْلَقَ عِنَانَهَا فَهُوَ شَرِيكٌ فِي فَسَادِهَا»، پس هر کس که مهار شهوت و غضب و وهم را رها کند، در فساد آنها شريک است. «وَ مَنْ أَعَانَ نَفْسَهُ فِي هَوَى نَفْسِهِ فَقَدْ أَشْرَكَ نَفْسَهُ فِي قَتْلِ نَفْسِهِ»[4] و هر کس که به نفس، در خواسته‎هايش کمک کند و هر چه که شهوت، غضب و وهم او مي‎خواهد، به آنها بدهد، در خودکشي‎اش شرکت کرده است، يعني خود کشي کرده است.

استاد ما مي‎فرمايد: «نه تنها کار انبيا دعوت به دنيا نيست، بلکه تمام تلاش آنها براي بازداشتن از دعوت نفس، يعني بي‏بند و باري شهوت و غضب و شيطان باطني است». تعبير ايشان که يک تعبير علمي است، اين است: «مأموريت انبيا اين است که تقييد اطلاق شهوت و غضب کنند و تحديد موارد منافع دنيايي کنند. اين طور نيست که هر جا نفس خواست، سر کند و هر جا که نخواست رو برگرداند».

لذا علي(علیه السلام) در روايتي مي‎فرمايد: «ضبط النفس عند الرغب و الرهب من أفضل الأدب»[5] آنجايي که شهوتت راغب است و آنجايي که مي‎خواهد از خوبي رو برگرداند، مهارش را در دستت بگير! اين عمل از بهترين تربيت‎ها است.

 



[1] . غررالحكم، ص247.
[2] . مستدرك‏الوسائل، ج11، ص315.
[3] . غررالحكم، ص331.
[4] . مستدرك‏الوسائل، ج11، ص137.
[5] . غررالحكم، ص238

نظر دهید »

آیا حجاب برتر یعنی چادر ؟

ارسال شده در 22 مرداد 1395 توسط یاسین در بدون موضوع

آیا حجاب برتر یعنی چادر ؟

آیا در قرآن آیه ای وجود دارد که بر چادر به عنوان حجاب برتر دلالت کند؟

در پاسخ باید گفت: در آیه 31 از سوره نور، خداوند به زنان مسلمان دستور می دهد که پوششهای خود را بر روی گریبان هایشان بیاندازند.[1]

 ” خمر” که در این آیه آمده است به معنای «لباسی است که زن با آن، سر و سینه خودش را بپوشاند».[2] که ظاهرا چیزی شبیه مقنعه یا بزرگتر از آن است.

در آیه 33 سورۀ احزاب خداوند نیز می فرماید:« اى پیامبر، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه چادر خود را بر خود فرو پوشند. این مناسب‏تر است، تا شناخته شوند و مورد آزار واقع نگردند. و خدا آمرزنده و مهربان است.»[3]

براى جلباب که در این آیه آمده است، دو معنا ذكر شده است:

1- پوششى كه سر و گردن و بالاتنه را مى‏پوشاند (مقنعه).

2- چیزى كه تمام بدن را بپوشاند (چادر).[4]

اگر كسى بتواند به شكل صحیح از چادر استفاده كند، مسلماً چادر حجاب برتر است زیرا حكمت‏هاى حجاب در چادر بیشتر یافت مى‏شود، گرچه پوشیدن چادر واجب نیست. حجاب منحصر در چادر و حتى مانتو نیست، بلكه هر لباسى كه غیر از وجه و كفین (دست‏ها تا مچ) را بپوشاند و موجب تحریك و جلب توجه نامحرم نگردد كافى است ولى باید توجه داشت كه همان طور كه بقیه واجبات داراى مراتب مختلفى مى‏باشند حجاب نیز داراى مراتب خوب، متوسط و خوب‏تر است و چادر حجاب برتر بانوان محسوب مى‏گردد.

حجاب در قرآن

در قرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد. یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است:« یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما» (ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است.)

جلاب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد.

در سوره نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است.

مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن

حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمی‎توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.

اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب می‎تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می‎تواند از لغزش‎ها و گناه‎های روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.

علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می‎کند، نام برده شده 

تعریف قرآن از حجاب

واژه حجاب هفت بار در قرآن كريم آمده است و معناى كلمه در اين هفت مورد, چيزى است كه از هر جهت مانع ديده شدن چيز ديگر شود.

مانع ما دى    

چنان كه در اين آيه (فقال إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربى حتّى توارت بالحجاب)(ص/32) كه ابن اثير گويد: مقصود از حجاب, افق است. و بعض مفسران گويند: مقصود پنهان شدن آفتاب است.

و نيز در اين آيه : (فاتّخذت من دونهم حجاباً فأرسلنا إليها روحنا فتمثّل لها بشراً سويّاً) (مريم/17)3 كه گفته اند مقصود از حجاب, ديوار است.4

و نيز در اين آيه كه درباره زنان رسول خدا(ص) است: (و إذا سألتموهنّ متاعاً فاسئلوهنّ من وراء حجاب)(احزاب/53)5 كه مقصود پوششى است مانع از ديده شدن آنان چون پرده.

و مى توان حجاب را در اين آيه نيز چيزى محسوس گرفت كه مانع ديدن شود:

(و بينهما حجاب و على الأعراف رجال) اعراف/46

مانع معنوى  

 چنان كه در اين آيه: (و ماكان لبشر أن يكلّمه الله إلاّ وحياً أو من وراء حجاب) (شورى/51) كه چون ديدن بارى تعالى با ديده حسى ممكن نيست, مجازاً از آن به مكالمه از پشت پرده تعبير شده است.

و يا اين آيه: (و من بيننا و بينك حجاب فاعمل إنّنا عاملون)(فصلت/5) كه گفته اند مقصود خلاف كافران با پيمبر(ص) است و يا مخالفت با او در دين.

 و يا در اين آيه: (و إذا قرأت القرآن جعلنا بينك و بين الذين لايؤمنون بالآخرة حجاباً مستوراً)(اسراء/45)  كه مقصود از حجـاب, درنيـافتن كـافران است معنــاى قرآن را.

چنان كه مى بينيم, در اين آيه ها حجاب به معناى پرده يا چيزى است كه مانع ديدن شود. اما آن حكم شرعى كه منظور ماست, ضمن آيه هايى ديگر و با تعبيرى جز كلمه حجاب آمده است; تعبيرى نهايت بليغ. زيرا چنان كه نوشتيم, حجاب مانع ديدن است. آيه 53 سوره احزاب كه مسلمانان را مى فرمايد: (اگر چيزى از زنان پيغمبر(ص) خواستيد, از آن سوى پرده بخواهيد), دستورى است كه زنان پيغمبر را نبينند و آنان از هر جهت از ديده پوشيده مانند, چنان كه جسمشان هم ديده نشود, در صورتى كه از حجاب براى زنان مقصود آن نيست كه قطر جسم آنان نيز پوشيده ماند. بدين جهت دستور پوشش زن را در ديگر آيه ها چنين مى خوانيم:

(يا ايها النبى قل لأزواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلابيبهنّ) احزاب/59

اى پيغمبر به زنان و دخترانت و زنان مؤمنان بگو تا جلبابهاى خود را نزديك آرند.

و نيز اين آيه: (ولايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ) نور/31

و آشكار مكنند زينت خود را جز آنچه پديد است از آن, و بزنند خمارهاى خود را بر جَيبهاى خويش.

اكنون بايد معناى واژه هايى چند كه در اين دو آيه شريفه آمده است و كاربرد آن واژه ها را در زبان عرب و در عرف مسلمانان عصر رسول خدا(ص) روشن كرد, تا آنچه مقصود ماست(حجاب در قرآن) آشگار گردد.

چرا به مردان نمی گویند نگاه نکنید تا زنان مجبور نباشند خود را بپوشانند؟

در سوره مبارکه نور آنجا که خداوند می خواهد به زنان توصیه کند پوشش لازم را در مقبل نامحرم داشته باشید ابتدا در مود نگاه مردان توصیه نموده و به پیامبر اکرم می فرماید: قل للمومنین یغضوا من ابصارهم

ای پیامبر به مردان مومن بگو نگاه خود را کوتاه نموده و به حرام چشم ندوزند.

اما بدیهی است نمی شود تنها به این تذکر اکتفا نموده بلکه باید زمینه های نگاه حرام هم برچیده شود. همانگونه که برای حفظ امنیت اموال یک جامعه نمی توان تنها به مردم توصیه نمود که چشم به اموال دیگران نداشته باشید و در ملک دیگران تصرف نکنید بلکه بر این توصیه اشیاء ارزشمند را از دسترس دور نگه داشت و از آنها مراقبت نمود این است که در فرمانهای الهی که تنها ضامن حفظ سلامت و امنیت شخص و جامعه است هر دو جهت رعایت شده و دستور لازم هم به مردان و هم به زنان داده شده است.     

زن در قرآن

  بعضی که در ظاهر  نمی توانند قرآن را منکر شوند و در عالم عوامی خود در هر مساله ای می گویند در کجای قرآن نوشته است با اینکه عمده ی احکام از روایات و گفتار پیامبر (ص) و ائمه اطهار به دست می آید ؛ از این رو لازم است که در اینجا به طور فشرده مساله حجاب را از دیدگاه قرآن بررسی کنیم .

الف ـ مهمترین آیه ی حجاب در قران آیه 30 سوره ی نور است که می خوانیم : ای پیامبر !به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را از نگاه به نامحرم فرو خوابانند و دامن عفت خود را حفظ کنند و زینت و آرایش خود را جز آنکه قهراً آشکار می شود بر بیگانه آشکار نسازند و باید به وسیله مقنعه و چارقد سینه و گردن خود را بپوشانند و زینت خود را آشکار نسازند جز برای شوهران و سایر افراد محرم خود.

همه مفسران و علما اتفاق نظر دارند که طبق این آیه  زنان باید بدن و موی خود را از نامحرم بپوشانند .

تنها بحث و گفتگو در این است که منظور از استثنا (الا ما ظهر منها ) که کشف این مقدار اجازه داده شده است .

بعضی گویند : منظور صورت و دستها تا مچ است و یا صورت تنها است .

بعضی می گویند : منظور انگشتر و النگو و خلخال و یا سورمه و انگشتر و رنگی گه به وسیله خضاب در دست مانده می باشد

بعضی هم می گویند :منظور لباس روئین زن آنچه قهراً پیدا است می باشد : برای هریک از این اقوال بخثهای دامنه دار شده و جای آن در فقه اسلامی است . ولی آنچه در اینجا لازم به تذکر است این است که اهل حجاب و پوشش بدن و مو طبق آیه قوق مورد اتفاق همه است .

منبع : zolalenoor.blogfa.com

حدود حجاب اسلامی برای بانوان از نظر قرآن كریم تا چه حد است؟

برخی از سوره ها و آیات مربوط به حجاب عبارتند از: 1. سوره نور، آیات 30، 31، 33 و 60; 2. سوره احزاب،، آیات 35، 53، 55، و 59. از نظر شرع اسلام زن باید بدن و موی خود را از مرد نامحرم بپوشاند; ولی پوشاندن صورت و دست ها از مچ به پایین واجب نیست .[1]

 حكم پوشش در مكان هایی كه درمعرض دید نامحرم است باید اجرا شود; فرقی نمی كند كه نامحرم در منزل یا غیر منزل باشد; حتّی در مورد افراد نامحرمی كه همیشه با انسان ارتباط دارند، این حكم و امثال آن جاری است.در مورد حجاب واجب، كافی است كه زن به هر وسیله ای كه می تواند خود را بپوشاند و لباس خاصّی شرط نیست; ولی پوشیدن لباس های تنگ و چسبان و همچنین لباس های زینتی اشكال دارد.[2]

خداوند متعال در سوره نور آیه 31 خطاب به زنان مؤمن می فرماید كه وظیفه دارند زینت هایی را كه معمولا پنهان است، در نزد نامحرمان بپوشانند. «وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَـتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَـرِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَآئِهِنَّ …; » (نور، 31)

 و به زنان با ایمان بگو: چشم های خود را ]از نگاه هوس آلود[ فرو گیرند و دامان خویش را حفظ كنند و زینت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است، آشكار ننمایند و ]اطراف [روسری های خود را بر سینه خود افكنند ]تا گردن و سینه با آن پوشانده شود[ و زینت خود را آشكار نسازند، مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان و …». اگر چه مهم، رعایت حجاب است و پوشیدن چادر، الزامی ندارد، ولی چادر، بهترین نوع حجاب و نشانه ملی زنان جامعه ایرانی است. مانتو و مانند آن، اگر چه با شرایطی مناسب است، اما چون سبب نمایان شدن اندام و برجستگی های بدن زن می شود، ممكن است منشأ تحریك و فساد باشد. عقل انسان بین خوب و خوب تر، قطعاً خوب تر را انتخاب می كند; بنابراین، چادر عاقلانه تر و بهتر است.[3]

حجاب چشم                                                                              

«قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ » ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.4

«قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ»ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.5

حجاب در گفتار

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:

« فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ» پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.6

 

 

 

منابع

1-  توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 417، مسئله 2435، دفتر انتشارات اسلامی.

2-  همان، ص 421.

3- تفسیر نمونه، آیة الله مكارم شیرازی، ج 14، ص 434ـ448، دارالكتب الاسلامیة / آن چه باید یك زن بداند، اسدالله محمدی نیا، ص 163ـ164، دفتر تبلیغات اسلامی.

4-.نور؛30

5- نور؛31

6-احزاب؛32

7- www.Hijabs.blogfa.com

نظر دهید »

آیا حجاب برتر یعنی چادر ؟

ارسال شده در 22 مرداد 1395 توسط یاسین در بدون موضوع
نظر دهید »

چادر

ارسال شده در 22 مرداد 1395 توسط یاسین در بدون موضوع

چادر

رخت ِ زیبای آسمانی را             خواهرم با غروربر سر کن

نه خجالت بکش نه غمگین باش    چادرت ارزش است باور کن

بوی  ِ زهرا و مریم و هاجر      از پر ِ چادرت سرازیر است

بشکند آن قلم که بنویسد:      "دِمُدِه گشت و دست و پا گیر” است

توی بال  ِ فرشته ها انگار      حفظ وقت ِ عبور می آیی

کوری ِ چشمهای بی عفت      مثل یک کوه  نور می آیی

                                 ********************

حفظ و پوشیده در صدف انگار     ارزش و شان خویش میدانی

با وقاری و مثل یک خورشید     پشت ِ یک ابر ِ تیره میمانی

خسته ای از تمام مردم شهر    از چه رو این قدر تو غم داری؟

نکند فکر این کنی شاید      چیزی از دیگران تو کم داری !!

قدمت   روی  شهپر جبریل      هر زمانی که راه می آیی

در شب ِ چادرت تو می تابی   مثل یک قرص ِ ماه می آیی

                                           ********************

سمت  ِ جریان  ِ  آبها رفتن     هنر ِ هر شناگری باشد

تو ولی باز استقامت کن     پیش  ِ رو جای بهتری باشد

پر بکش  سمت  اوج میدانم   که خدا با تو است در همه جا

پر بزن چادرت تو را بال است    و بدان  می برد تو را بالا

در زمانی که شان و ارزش جز   به دماغ و لباس و ماشین نیست

توی چادر بمان و ثابت کن   ارزش واقعی زن این نیست …!!!

 

دختر با حجاب …

آرام از کنارت می گذرد ، بی صدا …بدون جلب توجه…

سیاهی رنگ اوست و بو نداشتن ویژگی او..صورتش نمیبینی،اما در مقابل اویی.

اوست که با سکوت، با تو حرف میزند و به تو می آموزد…..اگر اهلش باشی.

در اوج کرامت هست و تندیس متانت..

نزدیک،اما دور از دسترس…بی عشوه ولی دلربا…اوست معلم وقار در قله ی بی نیازی..

هر خارو خسی عاشقش نمی شود و زیباییش را هر دلی لمس نمیکند…

او پیش از انتخاب شدن انتخاب میکند و پیش از معشوق شدن عاشق میشود…

با زیرکی گوی عقل را از کنار دیو هوس می رباید….

او همان دختر  عفیف و در پس پرده ی حجاب است..

 

 

 

 

 

نظر دهید »

هوم ایده آل چه میکند؟

ارسال شده در 20 مرداد 1395 توسط یاسین در بدون موضوع

ضحا - هوم ایده آل چه میکند؟

http://zoha94.blogfa.com/post/2

نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
 خانه
 عید سعید فطر عید بچه مسلمون ها
 تماس
 ورود
وبلاگی ایرانی دخترانه و موظف به احکام اسلامی

موزیک پلیر

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

حجب وحیای دختر ایرونی

وبلاگی ایرانی دخترانه و موظف به احکام اسلامی
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • نارسیسیسم

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

ساعت

صوت

قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ

خ

قالب وبلاگ

|

ابزار رتبه گوگل

fire

دریافت کد آتش بازی چت روم

قالب

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان